کتابدوني/ تنها بازمانده يک کشتي شکسته توسط جريان آب به يک جزيره دورافتاده برده شد. با بي قراري به درگاه خداوند دعا ميکرد تا او را نجات بخشد. ساعت ها به اقيانوس چشم ميدوخت، تا شايد نشاني از کمک بيابد اما هيچ چيز به چشم نميآمد.
سرآخر نااميد شد و تصميم گرفت که کلبه اي کوچک بسازد تا خود و وسايل اندکش را بهتر محافظت نمايد. روزي پس از آنکه از جستجوي غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود. اندوهگين فرياد زد: «خدايا چگونه توانستي با من چنين کني؟»
صبح روز بعد او با صداي يک کشتي که به جزيره نزديک ميشد از خواب برخاست. آن کشتي ميآمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: «چطور متوجه شديد که من اينجا هستم؟»
آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودي را که فرستادي، ديديم!»
آسان ميتوان دلسرد شد هنگامي که بنظر ميرسد کارها به خوبي پيش نميروند، اما نبايد اميدمان را از دست دهيم، زيرا خدا در کار زندگي ماست، حتي در ميان درد و رنج. دفعه آينده که کلبه شما در حال سوختن است به ياد آوريد که آن شايد علامتي باشد براي فراخواندن رحمت خداوند.
مسجدرسول الله\ص\روستاي مازغ بالاباقدمتي يکصدوپنجاه سال
ضرب المثل/ آنان که غني ترند محتاج ترند
تصاويربدون شرح ازساختمان سرايدارمدرسه روستا
کشتي ,يک ,نجات ,نااميد ,خداوند ,شايد ,او را ,را نجات ,که کلبه ,يک کشتي ,تا او
درباره این سایت