داستانک/ تولد دوباره عقاب!





 


 اخبار مشهد/ سرخ پوست ها داستان عقابي را ميگويند که وقتي عمرش به آخر نزديک شد، چنگال هايش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را ديگر ندارد ! نوک تيزش کند و بلند و خميده ميشود و شهبال هاي کهنسال بر اثر کلفتي پَر به سينه ميچسبد و ديگر پرواز برايش دشوار است.
آنگاه عقاب است و دوراهي: بمـيرد يا دوباره متولد شود ولي چگونه ؟عقاب به قله اي بلند ميرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها ميکوبد تا کنده شود و منتظر ميماند تا نوکي جديد برويد . با نوک جديد تک تک چنگال هايش را از جاي ميکَند تا چنگال نو درآيد!و بعد شروع به کندن پَرهاي کهنه ميکند. اين روند دردناک 150 روز طول ميکشد ولي پس از 5 ماه عقاب تازه اي متولد ميشود که ميتواند 30 سال ديگر زندگي کند.
براي زيستن بايد تغيير کرد،از آنچه دوست داشت گذشت. عادات و خاطرات بد را از ياد برد و دوباره متولد شد.يا بايد مُرد،انتخاب با خودِ توست.


مسجدرسول الله\ص\روستاي مازغ بالاباقدمتي يکصدوپنجاه سال

ضرب المثل/ آنان که غني ترند محتاج ترند

داستانک،خدادرهمه جا

داستانهاي طنز بهلول

تصاويربدون شرح ازساختمان سرايدارمدرسه روستا

داستانک /ماجراي عابد مغرور و جوان توبه کار

درسوگ فاطمه زهرا(س)

عقاب ,نوک ,ديگر ,چنگال ,متولد ,تک ,دوباره متولد ,چنگال هايش ,داستانک تولد ,را از ,تولد دوباره

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آسمان مهدوی operak حرفهای ستاره دار* دانشجویان فلسفه دانشگاه شهید بهشتی بخاری روزنوشته های یک حافظ قرآن داستان های کوتاه طنز حسین سالمیان خبرنامه به روز و تخصصی سئو اخبار بازی و سینما و داستان های ترسناک Photoshop Tutorial