اخبار مشهد/ روزي اسب پيرمردي فرار کرد، مردم گفتند: چقدر بدشانسي! پير مرد گفت : از کجا معلوم فردا اسب پير مرد با چند اسب وحشي برگشت مردم گفتند: چقدر خوش شانسي! پيرمرد گفت: از کجا معلوم پسر پيرمرد از روي يکي از اسبها افتاد و پايش شکست. مردم گفتند: چقدر بدشانسي! پيرمرد گفت از کجا معلوم! فردايش از شهر آمدند و تمام مردهاي جوان را به جنگ بردند به جز پسر پيرمرد که پايش شکسته بود. مردم گفتند : چقدر خوش شانسي! پيرمرد گفت : از کجا معلوم!
زندگي پر از خوششانسيها و بدشانسيهاي ظاهري است، شايد بدترين بدشانسيهاي امروزتان مقدمه خوششانسيهاي فردايتان باشد. از کجا معلوم؟!
مسجدرسول الله\ص\روستاي مازغ بالاباقدمتي يکصدوپنجاه سال
ضرب المثل/ آنان که غني ترند محتاج ترند
تصاويربدون شرح ازساختمان سرايدارمدرسه روستا
پيرمرد ,گفتند ,مردم ,معلوم ,چقدر ,بدشانسي ,از کجا ,کجا معلوم ,گفت از ,مردم گفتند ,گفتند چقدر
درباره این سایت