داستانک/ چند خارپشت داريد؟





 


يکي بود/ خارپشتي از يک مار تقاضا کرد که بگذار من نيز در لانه تو، مأوا گزينم و همخانه تو باشم. مار تقاضاي خارپشت را پذيرفت و او را به لانه تنگ و کوچک خويش راه داد. چون لانه مار تنگ بود، خارهاي تيز خارپشت هر دم به بدن نرم مار فرو مي‌رفت و او را مجروح مي‌ساخت اما مار از سر نجابت دم بر نمي‌آورد.
سرانجام مار گفت: «نگاه کن ببين چگونه مجروح و خونين شده‌ام. مي‌تواني لانه من را ترک کني؟»
خارپشت گفت: «من مشکلي ندارم، اگر تو ناراحتي مي‌تواني لانه ديگري براي خود بيابي!»
عادت‌ها ابتدا به صورت مهمان وارد مي‌شوند اما ديري نمي‌گذرد که خود را صاحبخانه مي‌کنند و کنترل ما را به دست مي‌گيرند.
مواظب خارپشت عادت‌هاي منفي زندگي‌تان باشيد.


مسجدرسول الله\ص\روستاي مازغ بالاباقدمتي يکصدوپنجاه سال

ضرب المثل/ آنان که غني ترند محتاج ترند

داستانک،خدادرهمه جا

داستانهاي طنز بهلول

تصاويربدون شرح ازساختمان سرايدارمدرسه روستا

داستانک /ماجراي عابد مغرور و جوان توبه کار

درسوگ فاطمه زهرا(س)

مار ,لانه ,خارپشت ,داستانک ,تنگ ,تو ,او را ,مي‌تواني لانه ,داستانک چند ,و او ,را به

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فایل های تخصصی رشته ارشد حسابداری سالم زیبا 52 هرتز تنهایی پاساژ اینترنتی ترافیک |فروشگاه لوازم یدکی موتور سیکلت|میهن یدک خرید اینترنتی سیراجون دکتر آنلاین پایگاه خبری لرنا ketabakmail داستان های آموزنده